آخر الزمان

متن مرتبط با «انس به نفرين حضرت علي عليه السلام دچار شد» در سایت آخر الزمان نوشته شده است

پاسخ كوبنده اميرالمؤمنين عليه السلام به عمر بن خطاب

  • ابن عباس گويد: روزى عمر بن خطاب به اميرالمؤمنين (با اعتراض ) گفت : گفت : اى ابا الحسن وقتى از تو سوالى مى كنند چرا شما در نظر دادن شتاب مى كنى ؟ (يعنى چرا با درنگ و تفكر پاسخ نمى دهى ) حضرت على عليه السلام در پاسخ او، دست خود را باز كرده فرمود: اين چند تاست ؟ عمر گفت : پنج تا، فرمود: چرا در نظر دادن عجله كردى ؟ عمر گفت : اين مساءله (جزيى ) بر من پوشيده نيست (يعنى نياز به درنگ ندارد) حضرت فرمود: من در امورى كه بر من پوشيده نيست پر شتاب ترم (38) (يعنى علوم در نزد من همچون اين مساله ساده است و نياز به درنگ و تفكر ندارد)! آرى چگونه چنين نباشد در حاليكه علماى اسلام اعم از شيعه و اهل سنت روايت كرده اند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: ((انا مدينه العلم و على بابها)). درست اين سخن گفت پيغمبر است منم شهر علم و عليم در است, پاسخ كوبنده اميرالمؤمنين عليه السلام به عمر بن خطاب ...ادامه مطلب

  • اميرالمؤمنين عليه السلام افشا مي كند

  • حضرت فرمود: چه سرسختانه بر سر آن نوشتار ملعون خود كه در كعبه با هم بر سر آن ، همپيمان شديد، وفا داريد: پيمان بستيد كه اگر محمد صلى الله عليه وآله را خدا كشت يا مى راند، خلافت را از اهل بيت دور نگهداريد. ابوبكر گفت : شما چگونه فهميدى ؟ ما كه ترا آگاه نكرده بوديم ؟ حضرت فرمود: اى زبير اى سلمان و اى مقداد، شما را به خدا و به اسلام سوگند آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيديد كه نام اين پنج نفر را برد و فرمود كه نوشته اى نوشتند و هم پيمان شدند بر كردار خود؟ گفتند: خدا شاهد است كه چنين بود و ما شنيديدم كه اين را به شما گفت و شما گفتى : پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا در آن زمان آنچه دستورى به من مى دهى كه انجام دهم ؟ فرمود: اگر ياورانى يافتى با آنان جهاد كن و اگر پيدا نكردى . بيعت كن و خونت را حفظ كن . آنگاه حضرت على عليه السلام فرمود: بخدا سوگند اگر آن چهل نفرى كه با من بيعت كرده بودند (اشاره به بيعت چهل نفر با حضرت در همان آغاز بيعت مردم با ابوبكر، و اينكه هيچكدام جز چهار نفرشان وفادار نماندند) بر سر بيعت مى ماندند، با شما براى خدا و در راه خدا جهاد مى كردم ، به خدا سوگند اين خلافت به احدى از نسل شما تا قيامت نخواهد رسيد. سپس حضرت قبل از اينكه بيعت كند صدا زد ((يا بن ام ان القوم استضعفونى و كادوا يقتلونى )) (47) اشاره به جملاتى كه هارون وقتى گوساله پرستان او را تهديد كردند، به موسى گفت : ((اى فرزند مادرم اينان مرا به استضعاف كشاندند و نزديك بود مرا بكشند)). سپس دست بر دست ابوبكر زد و بيعت نمود. به زبير گفته شد: حالا بيعت كن ، او امتناع كرد، عمر و خالد و مغيره با عده اى شمشير زبير را گرفتند و شكستند و او به اجبار بيعت كرد. سلمان گويد: مرا گرفتند و آنقدر بر گردنم زدند كه مثل غده اى ورم كرد و دستهايم را بستند و با زور بيعت كردم ، ابوذر و مقداد نيز با اكراه بيعت كردند و هيچكس به جز حضرت على عليه السلام و ما چهر نفر به زور بيعت نكرد. و در ميان ما زبير از همه سخنانش درشت تر بود. آنگاه زبير كلمات درشتى به عمر گفت و همچنين سلمان به ابوبكر و همچنين حضرت على عليه السلام در مذمت اصحاب سقيفه حديثى بيان كرد. پاورقي 47- الاعراف : 150. ,اميرالمؤمنين عليه السلام افشا مي كند ...ادامه مطلب

  • انس به نفرين حضرت علي عليه السلام دچار شد

  • مؤ لف گويد: طبق روايات متعدد كه در تاريخ شيعه و اصل سنت آمده است ، اميرالمؤمنين عليه السلام در رحبه (56) مردم را سوگند داد و فرمود: هر كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله شنيده است كه فرمود: ((من كنت مولاه فعلى مولاه ؛ هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست ))، برخيزد و شهادت دهد، دوازده نفر از انصار شهادت دادند، اما انس بن مالك كه حضور داشت ، شهادت نداد، حضرت على عليه السلام به او فرمود: تو چرا شهادت نمى دهى با اينكه تو هم شنيده اى آنچه اينان شنيده اند؟ انس بن مالك بهانه آورد كه : پير شده ام و فراموش كرده ام . حضرت به او فرمود: خدايا اگر دروغ مى گويد، او را به سفيدى يا پيسى مبتلا كن كه عمامه آن را نپوشاند. ابو عميره راوى خبر گويد: خدا را شاهد مى گيرم كه انس را ديدم كه ميان دو چشمش سفيد شده بود (به گونه اى كه هر قدر عمامه را پائين مى آورد پوشيده نمى شد و باز نمايان بود).(57) مؤ لف گويد: اصل حديث يعنى سوگند دادن حضرت امير عليه السلام در سال 35 در كوفه به شاهدين حديث غدير به اينكه برخيزند و شهادت دهند از احاديث مشهور ميان شيعه و اهل سنت است و بزرگان اهل سنت آنرا مفصل ذكر كرده اند و علامه امينى تفصيل آنرا در الغدير ج 1 آورده است . پاورقي 56- در صحن قصر يا مسجد جامع كوفه . 57- بحارالانوار، ج 42، ص 148، شرح ابن ابى الحديد، ج 4، ص 488 و ج 1، ص 361. ,انس به نفرين حضرت علي عليه السلام دچار شد ...ادامه مطلب

  • اهميّت كمك به همسر

  • مرحوم محدّث نورى و علاّمه مجلسى و ديگر بزرگان به نقل از حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ عليه السلام آورده اند: روزى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها مشغول پختن غذا بود، من نيز در تميز كردن مقدارى عدس به او كمك مى كردم . در همين حال پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله وارد منزل شد؛ و پس از آن كه فاطمه زهراء را كنار اجاق آتش مشغول پختن غذا ديد؛ و نيز مرا در حال كمك به او مشاهده كرد، فرمود: اى ابوالحسن ! سخنم را گوش كن ؛ و توجّه داشته باش كه من سخنى نمى گويم مگر آن كه خداوند مرا به آن دستور داده باشد. سپس افزود: هر مردى كه همسرش را در اداره امور منزل ، يارى و كمك نمايد، به تعداد هر موئى كه در بدن دارد، ثواب يكسال عبادت نماز و روزه برايش ثبت مى گردد؛ و همچنين خداوند ثواب صابرين را به او عطا مى نمايد. و هركس همسر و عيال خود را در كارهاى مربوط به منزل كمك و مساعدت نمايد و بر او منّت نگذارد، خداوند نام او را در ليست شهداء و صدّيقين ثبت مى نمايد و ... . و سپس فرمود: بدان كه يك ساعت خدمت در منزل ، بهتر از يك سال عبادت مستحبّى است . لذا هر مردى كه بدون منّت به همسر خود خدمت كند، همانا او در سراى محشر بدون حساب داخل بهشت مى گردد. و خدمت به همسر، كفّاره گناهان كبيره مى باشد؛ و موجب خاموشى خشم و غضب خداوند و ازدياد حسنات و ترفيع درجات خواهد بود. حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، در پايان فرمود: اى ابوالحسن ! اين را هم بدان كه كسى به همسر و عائله خود كمك نمى كند مگر آن كه نسبت به مبداء و معاد معتقد باشد و نيز هدفش ‍ جلب رضايت خداوند و سعادت دنيا و آخرت باشد.(50) پاورقي 50- مستدرك الوسائل : ج 13، ص 48، ح 2، جامع الا خبار ص 102، بحار الا نوار: ج 104، ص 132، ح 1؛ و حكايت بسيارى طولانى بود كه به خلاصه نويسى ترجمه آن اكتفاء شد. ,اهميّت كمك به همسر ...ادامه مطلب

  • دفع شبهه

  • 1- اجزاى حرام گوسفند روزى اميرالمومنين عليه السلام به بازار قصابها گذر نموده آنان را از فروختن هفت چيز از گوسفند نهى كرد: 1- خون . 2- گوشه هاى دل . 3- سپرز. 4- رگ نخاع . 5- غده ها. 6- خصيه ها. 7- آل.ت نرى . يكى از قصابها گفت : يا اميرالمومنين ! سپرز و كبد يكى هستند و فرقى بين آنها نيست . امام عليه السلام به او فرمود: چنين نيست اكنون دو ظرف آب برايم بياور دو ظرف آب ، و كبد و سپرزى براى آن حضرت آوردند، آنگاه فرمود: كبد و سپرز را از وسط بشكافيد و سپس دستور داد آنها را در آب بخيسانند، و چون چنين كردند كبد سفيد شده چيزى از آن كم نگرديد ولى سپرز سفيد نشده و تمامش مبدل به خون گرديده و به صورت پوست و مقدارى رگ درآمد، در اين هنگام آن حضرت عليه السلام به معترض رو كرده و فرمود: اين كه ديدى فرق آنها بود، كبد گوشت است و سپرز خون (363) 2- حيا و عفت زنان سروى در مناقب آورده : چهل زن نزد عمر رفته از او از شهوت آدمى پرسش نمودند. عمر گفت : مرد داراى يك جزء و زن داراى نه جزء است . پرسيدند، پس چگونه است كه مردان از انواع زنان دائم و متعه و كنيز استفاده مى كنند ولى براى زنان جزء يك مرد جايز نيست ؟! عمر پاسخشان را ندانست ، از اميرالمومنين عليه السلام سوال كرد اميرالمومنين به آنان دستور داد هر كدام ظرفى پر از آب بياورند، و آنگاه فرمود تا همه آبها را در ظرف بزرگى بريزند و سپس به هر يك فرمود: حالا هر كدامتان آبى را كه ريخته ايد بردارد. گفتند: قابل تميز نيست . امام عليه السلام نتيجه گرفت كه اگر آن قانون نبود فرق بين اولاد و نسب ممكن نبود و ميراث و نسب باطل مى گشت (364). مؤ لّف : خداوند اين موضوع را با زيادى صبر و حيا و عفت زنان جبران نموده چنانچه اين مطلب در روايتى كه اصبغ بن نباته از آن حضرت عليه السلام نقل كرده آمده است (365). و نيز در خبر مسعده آمده كه خداوند به هر زنى صبر و پايدارى ده مرد را اعطا كرده است . (366) 3- اسكات هنگامى كه حضرت امير عليه السلام بر اهل بصره پيروز گرديد و اسيرانشان را آزاد كرد بعضى از ياران آن حضرت به امام عليه السلام عرضه داشتند: چگونه خونهاى آنان بر ما حلال بود ولى اسيرانشان بر ما حرام ؟ حضرت فرمود: چگونه حلال باشد بر شما زنان و فرزندانى كه در مملكت اسلام و مسلمانان زندگى مى كنند، آنچه را كه دشمن در لشكرگاه خود بر جاى گذاش,دفع شبهه ...ادامه مطلب

  • علم بهتر است یا ثروت؟!

  • علم بهتر است یا ثروت؟! گواهى كمیل بن زیاد به گستردگى علوم امام على(علیه‎السلام) ابوحمزه ثمالى از عبدالرّحمن بن جلدب روایت كرد كه كمیل بن زیاد نَخَعى گفت: على بن ابیطالب(علیه‎السلام) دست مرا گرفت و به ناحیه جبّان برد. چون به صحرا رسید، نَفَسِ بلندى كشید و فرمود: یا كُمِیلُ، اِنَّ هذِهِ القُلُوبَ اوْعِیَةٌ فَخَیْرُها اوعاها یا كُمیلُ اِحْفِظ عَنّى ما اقُولُ: النّاسُ ثِلاثِةٌ، عالِمٌْرَبّانى، و مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبیلِ نَجاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ، لِكُلِّ ناعِقٍ اتْباعٌ یَمیلُونَ مَعَ كُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ العِلْمِ، وَ لَمَ یَلْجَوؤا اِلى رُكْنٍ وَثیقٍ.(1) «اى كمیل: این دل‎ها مانند ظرف‎هاست و بهترین آنها نگهدارنده‎ترین آنهاست. اى كمیل، حفظ كن آنچه را كه مى‎گویم: مردم سه دسته اند: عالم ربّانى، آموزنده‎اى كه بر راه نجات و رهایى است، و مگسان كوچك و ناتوان كه از هر آواز كننده‎اى پیروى مى‎نمایند و با هر بادى مى‎روند. از نور دانش روشنایى نگرفته‎اند و به پایه‎اى استوار پناه نبرده‎اند.» یا كُمِیْلُ: اَلْعِلْمُ خَیْرُ الْمالِ. اَلْعِلْمُ یَحْرِسُكَ، وَ اَنْتَ تَحْرُسُ الْمالَ وَ الْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَةُ، وَ الْعِلْمِ یَزْكُوا عَلَى الاْنْفاقِ. یا كُمِیْلُ: مَعْرِفَةُ العِلْمِ دَیْنٌ یَدانُ بِهِ یَكْسِبُهُ الطّاعَةَ فِى حَیاتِهِ وَ جَمیلَ الاْحدُوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ وَ مَنْفَعَةُ الْمالِ تَزُولُ بِزَوالِهِ. وَالْعِلْمُ حاكِمٌ وَالْمالُ مَحْكُومٌ عَلَیْهِ. یا كُمِیْل: ماتَ خُزّانُ الْمالِ، وَ الْعُلَماءُ باقُونَ ما بَقِىَ الدَّهْرُ. اعْیانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ اَمْثالُهُم فى الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ. «اى كمیل، دانش بهتر از مال است. علم تو را حراست مى‎كند و تو مال را نگهبانى . مال از انفاق نقصان مى‎پذیرد و دانش با انفاق افزون مى‎گردد. آشنایى با دانش دینى است كه بدان در روز قیامت پاداش داده مى‎شود و این امر براى انسان اطاعت در زندگى و یاد نیكو را پس از مرگش به دست مى‎آورد. منفعت مال با زوالش از میان مى‎رود. علم فرمانرواست و مغلوب . اى كمیل، اندوزندگان دارایى از میان مى‎روند و حال آن كه د,علم بهتر است یا ثروت؟! ...ادامه مطلب

  • شاهکار پاسخ امیرالمونین علی(علیه السلام) به سوال علم بهتر است یا ثروت

  • جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: - یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ علی(ع) در پاسخ گفت:   علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: - اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی. نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار! هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: - یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود. نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند. با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وج,شاهکار پاسخ امیرالمونین علی(علیه السلام) به سوال علم بهتر است یا ثروت ...ادامه مطلب

  • تذكر اميرالمؤمنين به مسعود بن افلح‏

  • مولى حسن كاشى از شعراى بزرگ و مداحان با اخلاص اهل بيت است كه جز در مدح آن بزرگوران شعر نگفت. او پس از زيارت مرقد منور پيامبر و حج بيت الله به كشور عراق رفت، و درحالى كه به زيارت قبرمطهر اميرمؤمنان شتافت در برابر آن حضرت ايستاد و قصيده‏اى كه ابتدايش اين است سرود: اى ز بدو آفرينش پيشواى اهل دىن وى زعزت مادح بازوى تو روح الامين شبانه اميرالمؤمنين (ع) را در رؤيا زيارت كرد درحالى كه به او فرمود: كاشى تو از شهرهاى دور به سوى ما آمده‏اى و دوحق از تو برعهده ماست يكى اين كه ميهمان مائى و دوم حق اشعارت، اكنون به شهر بصره عزيمت كن، درآنجا تاجرى است معروف به مسعود بن افلح، سلام مرا به او برسان و بگو: اميرالمؤمنين ميگويد: روزى كه اراده داشتى به سوى عمان سفركنى، عهدوپيمان‏ بستى كه اگر كشتى حامل اجناس و اموال تجارتت به سلامت وارد ساحل شود هزار دينار در راه ما صرف كنى، از او هزار دينار بگير و در نيازهايت مصرف كن. مولى حسن ميگويد: به بصره رفتم و او را پس از جستجو يافتم و حكايت خود را برايش گفتم، نزديك بود از خوشحالى بيهوش شود گفت به خدا سوگند جز اميرمؤمنان كسى ديگر از راز من آگاه نبود، هزار دينار را تسليم من كرد و به خاطر شكر اين موهبت خلعتى هم اضافه به من بخشيد و وليمه‏اى هم به فقراى بصره داد ,تذكر اميرالمؤمنين به مسعود بن افلح‏ ...ادامه مطلب

  • گرز آتشین بر سر مخالف امام علی (علیه السلام)

  • مرحوم علامه طباطبایی از قول استاد برجسته خود «حاج میرزا علی آقا قاضی» داستان تکان دهنده ای را در زمینه سزای مخالفت با امامت علی (علیه السلام) را بیان می کند که ما در اینجا به گزیده ای از آن اشاره می کنیم: ایشان می فرماید: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما مادری از دنیا رفت، به هنگام دفن آن مادر، دخترش درا ثر شدت علاقه ای که به مادر داشت فریاد می زد: «من از مادرم جدا نمی شوم» بازماندگان هرچه تلاش کردند تا او را آرام کنند، نتوانستند، سرانجام تصمیم بر آن شد که او نیز همراه مادرش در قبر بخوابد. اما روی قبر را نپوشاندند، بلکه تخته ای روی آن قرار دادند تا هرگاه بخواهد از آن بیرون آید. آن شب دختر کنار جنازه ی مادر در قبر خوابید، فردای آن شب به سراغ آن قبر آمدند تا از احوال آن دختر مطلع شوند، هنگامی که تخته را برداشتند، ناگهان دیدند تمام موهای سر او سفید شده است! از او سوأل کردند چرا این طور شده ای؟ در پاسخ گفت: آن شب درکنار جنازه ی مادر خوابیدم، ناگهان دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف من ایستادند، و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول بازجویی از عقاید مادرم شدند مادر به آن سوألات پاسخ درست می داد. تا اینکه رسیدند به این پرسش که امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود، فرمود: «لَستُ لها بإمام» من امام او نیستم. آن مرد محترم امام علی (علیه السلام) بود. در آن هنگام آن دو فرشته، چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه کشید، من در اثر وحشت و ترس زیاد، به این وضع که می بینید در آمدم... ,گرز آتشین بر سر مخالف امام علی (علیه السلام) ...ادامه مطلب

  • عاقبت به خیری مهمه، باید ببینیم در کدام صف ایستاده ایم؟

  • يک چهارم از شب گذشته بود که اميرمومنان علي (ع) از مسجد کوفه بيرون آمد و به سوي منزل رهسپار گرديد. کميل بن زياد که از اصحاب خاص و مخلص آن حضرت بود، همراه آن حضرت حرکت مي‏کرد، در راه به در خانه‏ ي مردي رسيدند، صداي قرآن را از خانه وي شنيدند. او نيمه شب برخاسته بود و قرآن مي‏خواند، علي (ع) و کميل شنيدند او اين آيه را با صداي دلنشين و پرسوز مي‏خواند: امن هو قانت اناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخره و يرجو رحمه ربه... (آيا کسي که در دل شب به اطاعت خدا و سجده و قيام به سر برد و از آخرت ترسان و به رحمت خدا اميدوار است، با کسي که با گناه و کفر زندگي مي‏کند يکسان مي‏باشد؟!» (سوره زمر/ آيه 9) کميل در دل خود آهي کشيد. صداي دلنشين قرآن، آن هم در دل شب و از لبان يک انسان شب‏ زنده‏ دار، او را به نشاط آورد، ولي چيزي نگفت. امام به کميل توجه کرد و فرمود: «صداي دلنشين اين شخص تو را نفريبد، اين قاري قرآن، از اهل جهنم است که به زودي راز اين مطلب را به تو خبر خواهم داد.» کميل، در حيرت و تعجب فرورفت، از اين رو که امام (ع) از فکر و نيت او آگاه گشته و گواهي مي‏دهد که آن قاري قرآن از اهل دوزخ است!! مدتي از اين جريان گذشت، تا اينکه ماجراي خوارج نهروان پيش آمد و آنها بر ضد علي (ع) اعلام جنگ کردند و در سرزمين نهروان، جنگ خونيني بين سپاه علي (ع) با سپاه خوارج درگرفت و همه‏ ي خوارج جز 9 نفر فراري- کشته شدند. کميل در جبهه همراه علي (ع) بود - علي (ع)، به کميل رو کرد و فرمود: با من بيا سپس هر دو نفر به اتفاق هم کنار کشته‏ ها و سرهاي بريده که به زمين افتاده بود رفتند، علي (ع) سر شمشيرش را بر سر کشته‏ ها مي‏ نهاد، تا اينکه نوک شمشير را بر سر همان قاري قرآن نهاد و فرمود: اي کميل امن هو قانت آناء الليل... اين سر همان شخصي است که نيمه شب اين آيه قرآن را مي‏خواند و تو را مجذوب ساخته بود. کميل امام را بوسيد و از آرزوي جاهلانه خود استغفار کرد. (داستان های نهج البلاغه – محمد محمدی اشتهاردی ص 295 ) ,عاقبت به خیری مهمه، باید ببینیم در کدام صف ایستاده ایم؟ ...ادامه مطلب

  • پاداش محب حضرت علی (علیه السلام)

  • ــ رسول خدا (ص) فرمودند: اگر تمام مردم دوستدار علی بن ابیطالب می شدند خدا جهنم را خلق نمی کرد. روزی رسول خدا (ص) با عده ای از مسلمانان بیرون مسجد نشسته بودند در این هنگام چهار نفر سیاه پوست تابوتی را به سوی گورستان می بردند. پیامبر (ص) به آنان اشاره فرمودند: که جنازه را بیاورید، چون جنازه را آوردند، حضرت روی او را گشودند و فرمودند: ای علی این شخص ریاحی غلام سیاه پوست بنی نجار است. حضرت علی (ع) فرمودند: هر وقت این غلام مرا می دید شاد می شد و می گفت: من تو را دوست دارم. وقتی رسول خدا (ص) این سخن را شنیدند، برخاستند و دستور دادند جنازه را غسل دهند. سپس لباس خودشان را به عنوان کفن برتن مرده نمودند و برای تشییع جنازه وی به راه افتادند و در بین راه صدای عجیبی از آسمان بلند شد. پیامبر (ص) فرمودند: این صدای نزول هفتاد هزار فرشته است که برای تشییع جنازه این غلام سیاه آمدند. سپس حضرت در قبر رفتند و صورت غلام را بر خاک نهادند و سنگ لحد را چیدند. وقتی کار دفن تمام شد، پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: یا علی نعمت های بهشتی که بر این غلام می رسد همه بخاطر محبت و دوست داشتن توست. ,پاداش محب حضرت علی (علیه السلام) ...ادامه مطلب

  • بهترین دیکشنری برای اندروید+ دانلود

  • این دیکشنری با حجم ۱۵ مگابایت قابل نصب برروی اندروید ۲.۲ وبالاتر است. ویژگی های این دیکشنری؛ - انگلیسی به فارسی - فارسی به انگلیسی - انگلیسی به انگلیسی - تلفظ صوتی لغات انگلیسی - جستجوی متداخل: به عنوان مثال شما می تواند از داخل معنی یک لغت انگلیسی به صورت مستقیم بر روی معنی کلیک کرده و در قسمت فارسی به انگیسی آن لغت را ملاحظه کنید. -OCR: شما می تواند با عکس گرفتن از لغات انگلیسی آن را برای ترجمه به فرهنگ ارسال کنید. - فراخوانی فرهنگ لغت از تمام نرم افزارهای متنی: می توانید در تمامی نرم افزارهای متنی مانند مرورگر اینترنتی گوشی با انتخاب یک لغت آنرا برای ترجمه به فرهنگ لغت ارسال کنید. - جعبه لایتنر: با استفاده از این امکان شما می توانید به روشی کاملا پیشرفته معنی لغات را فراگرفته و آموخته های خود را برای همیشه حفظ کنید. - بسته های آماده برای جعبه لایتنر: بسته های لغت پرکاربردی مانند 504 برای استفاده کاربران در نظر گرفته شده است./ط برای دانلود اینجا را کلیک کنید. , دانلود ، اندروید ، دیکشنری ، آریان پور ، دریچه ، فناوری ، اطلاعات ، ...ادامه مطلب

  • السلام علیک یا صاحب الزمان(عجل الله)

  • چشــم آلوده كجا، ديدهْ دلداركجا؟ دل سرگشته كجا؛وصف رخ يار كجا؟ قصــــهْ عشق كجا،وين سر بيــــــــداركجا؟ مــــردم كوفــــــــــه كجا؛العجــــــــــــل ياركجا؟ لفــظ بي كار(عمــل)كجــــــــا؛منتــــــــظر ياركجـــا؟   لطفا با نظراتتون ما را   یاری کنید....؟     یا علی,السلام علیک یا صاحب الزمان(عجل الله) ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه : بد شانسی

  • وقتی بیدار شدم تمام تنم درد می کرد و می سوخت. چشم هایم را بازکردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده. اوگفت:«آقای فوجیما . شما خیلی شانس آوردید که دو روز پیش از بمباران هیروشیما جان به در بردید. حالا در این بیمارستان در امان هستید.» با ضعف پرسیدم :« من کجا هستم؟» آن زن گفت :« در ناگازاکی» نوشته Alan E Mayer ترجمه گیتا گرگانی   توضیح مدیر سایت : بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات‌، دو بمب اتمی بر روی شهر هیروشیما و سه روز بعد بر روی شهر  ناگازاکی انداخته شد که باعث کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند. بیش از نیمی از قربانیان بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند. شهر ناگازاکی در ایران به اشتباه ناکازاکی خوانده می شود .,داستان کوتاه : بد شانسی ...ادامه مطلب

  • موبایل خود را تبدیل به یک دروغ سنج حرفه‌ای کنید + لينك دانلود

  • دانلود برای اندروید دانلود برای جاوا ,موبایل خود را تبدیل به یک دروغ سنج حرفه‌ای کنید + لينك دانلود ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها